شروعي بر ادامه زندگيTakvin



 


مدتي است كه مطلبي به روز نكرده ام. راستش به خاطر عدم دسترسي ام به اينترنت بوده است. مخصوصا كه امسال در توابع شهر نودژ شهرستان منوجان ساكن بوده ام و حتي اين پست را هم مديون اينترنت GPRS همراه اول هستم! من ضمن صحبت با همكاران يكي دو مطلب جالب را شنيده ام كه جهت آگاهي شما و نيز تجربه اي جديد براي علاقه مندان در اين پست قرار مي دهم.


دو تجربه جالب و عجيب پزشكي:


1- خارج كردن سوزن از دستگاه گوارش بيمار بدون هيچ گونه جراحي!


اين ماجرا به گذشته اي نسبتا دور بر مي گردد. پسري سوزني را مي بلعد.و همه دكترها ضمن گرفتن عكس از بيمار، تنها راه را جراحي بدن بيمار مي دانند. مادر پسرك كه گويا نمي خواسته پسرش به اين عمل تن دهد، به دكتري ديگر مراجعه مي كند و آن دكتر مدعي مي شود حاضر است بدون جراحي و تنها با خوراندن غذاي مخصوص به پسرك سوزن را خارج كند!
پيشنهاد دكتر اين بود: مقدار زيادي پنبه بهداشتي فراهم كنيد، پنبه ها را به صورت قطعه قطعه درآوريد، كاملا با ماست مخلوط كنيد و به صورت لقمه به لقمه تا جايي كه مي تواند بخورد به جاي غذا به او بخورانيد!و غذاي ديگري به او ندهيد و اين كار را تا سه روز انجام دهيد و البته مدفوع پنبه اي! پسرك را هم بررسي كنيد تا نتيجه مشخص شود!
اين طبابت عجيب در دو يا سه روز جواب مي دهد و سوزن از دستگاه گوارش پسرك به درون پنبه هاي ماستي گير كرده و به صورت مدفوع خارج مي شود!


2- جلوگيري از قطع دست نوزاد در حال تولد!


در ماجرايي ديگر، حين زايمان زني، ابتدا دست نوزاد از رحم مادر خارج مي شود در صورتي كه مي بايست سر نوزاد ابتدا خارج شود. تلاش براي فروبردن دست نوزاد به داخل ناموفق مي باشد و اتفاق نظر دكترها بر اين قرار مي گيرد كه چاره اي جز قطع دست نوزاد نيست!
زن كه گويا اين حرفها را هم ضمن درد زايمان مي شنيده است و اعتقاد زيادي به تجربه ماماي محلي داشته، به اصرار مي خواهد كه از ماماي محل خودشان! هم براي حل مسأله كمك بگيرند كه مانع از قطع دست نوزاد شوند. اين خواسته را نمي پذيرند اما براي اينكه اصطلاحا از سروصداي زن بكاهند، از شوهر مي خواهند كه اگر امكانش هست ماما هم حاضر شده و نظري بدهد. اتفاقا ماماي محلي در دسترس بوده و به سرعت حاضر شده و در كمال تعجب حاضران و پرستاران و دكترها مي گويد كه مسأله قابل حل است!
ابتدا به سراغ يخچال رفته، قطعه يخ كوچكي از سردخانه برمي دارد،‌سپس سراغ نوزاد رفته، دست مشت شده او را باز كرده و به صورت ناگهاني يخ را در دست او قرار مي دهد، دست نوزاد طبق عادت مشت مي شود و ناگهان به سرعت به داخل رحم فرو مي رود!
جمع با تعجب به اين صحنه نگاه مي كنند. پس از مدتي نوزاد به صورت طبيعي متولد مي شود.
علت اين بوده است كه ماماي محلي مي دانسته كه نوزاد نسبت به چنين رويدادهايي عكس العملي طبيعي دارد و دست خود را عقب مي كشد.

 راستي نظر شما درباره اين موارد چيست؟


 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

ثبت بلاگ لرن HTML5 ممدموزیک دانلود پرژه مهر علی حمیدی وبلاگ اذرخش David zara طراح